اصغر هاشمیان در سال 1331 در کربکند اصفهان به دنیا آمد. او فرزند اول خانواده بود و تا 7 سالگی در اصفهان زندگی می کرد سپس با خانواده خود راهی تهران شدند. او در مدرسه همیشه شاگرد اول بود و ایمان فوق العاده قوی ای داشت.
به گزارش چشم برخوار، شاید کمتر کسی اطلاع دارد شهید سرلشکر خلبان اصغر هاشمیان برادر بزرگتر وحید هاشمیان ملی پوش فوتبال ایران است.
سردار سرلشکرخلبان شهید اصغر هاشمیان پس از طی مراحل تحصیلی مختلف و قبولی در دانشگاه در شهر تگزاس آمریکا مشغول به تحصیل شد. هاشمیان در آنجا ایمانش را شدیدا حفظ کرد و از خانواده می خواست نوارهای اذان موذن زاده را برایش بفرستند. او دو نفر را در آمریکا تحت تاثیر خودش و دینش قرار داد و آنها را مسلمان کرد.
اصغر هاشمیان با مادرش ارتباط عاطفی عجیبی داشت و برای خانواده هر هفته نامه می نوشت.
یک ماه اصغر برای خانواده خود نامه نفرستاد که مادرش برای او سفره بی بی حور،بی بی نور نذر کرد و هنوز سفره جمع نشده بود که نامه او را برای خانواده اش آوردند.
او در سال 1354 از آمریکا بازگشت و در همان سال ازدواج کرد و در سال 1357 فرزند اولش به دنیا امد و اسم او را مرجان نامید. در سال 1356 دوباره به امریکا برای ادامه تحصیل رفت و بعد از انقلاب به ایران آمد. اوشدیدا به انقلاب اسلامی علاقه داشت، همچنین خانواده وی نیز شدیدا انقلابی بودند و برای انقلاب زحمات زیادی کشیدند.او به خانه امام خمینی (ره) رفت و آمد زیادی داشت و تصمیمات مهم کشوری را در آنجا می گرفتند.
شهید اصغر هاشمیان کربکندی با یک فروند جت
در یک سال و یک ماه ی که از جنگ می گذشت به طور دائم در ماموریت بود حتی یکبار به او پیشنهاد فرماندهی نیروی هوائی را دادند که گفت باید من در جبهه ها خدمت کنم. او حتی یکی از کارشناسانی بود که علت سقوط هواپیمای شهیدان (فلاحی،فکوری) را بررسی کرد.
سردار سرلشکرخلبان شهید اصغر هاشمیان؛ شدیدا به امام زمان (عج) علاقه خاصی داشت، در خاطره ای در سال 1360 که پدرش به مکه رفت و برای او آش پشت پا پختند پیر زنی دَم در خانه آمد و طلب آش کرد که به دلایلی به او ندادند وقتی اصغر فهمید ناراحت شد و گفت شاید این امام زمان بوده است، آش را برداشت و به دنبال او دوید اما دیگر دیر شده بود. وی انگشتر عقیق خود را که علاقه زیادی به او داشت را در آخرین پرواز خود نبرد و حتی در همان پرواز که می خواست برود دستمال گردنش را در آورد و به همکارش داد و گفت اگر بر نگشتم آن را به خانواده ام برسان. [در مراسم درگذشت مادر این شهید در سال 1387 دستمال گردن یادگاری خلبان شهید هاشمیان که لحظاتی فبل از آخرین پرواز به عنوان یادگار به سرهنگ خلبان کاکاوند ( فرمانده وقت پایگاه ششم شکاری بوشهر ) داده بود به برادر وی آفای محسن هاشمیان تحویل داده شد.] او در آخرین پرواز به نزد مادرش رفت و به او گفت وقتی من شهید شدم برای من گریه نکن من برای حفظ خدا، قرآن و انقلاب می روم. او به همراه سرلشکر جاوید الاثر خلبان شیر علی آزادیان در 14 مهر 1360 در ام القصر عراق مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل شد و هیچ وقت بدن پاک این شهید به وطن باز نگردید و خانواده خود را همیشه چشم به راه گذاشت حتی مادرش تا لحظات آخر عمر خود منتظر و چشم به راه اصغر بود. در هنگام شهادت او، پدرش در مکه بود و پس از بازگشت از حج خبر شهادت او را به او دادند. او زندگی ساده و معمولی داشت هیچ وقت فرزندان خود را در آغوش نگرفت و می گفت بگذار بعد از شهادت من به من وابسته نباشند. در سال 1383 بنیاد شهید و امور ایثارگران برای او و هم رزمانش لوح یادبودی در بهشت زهرا قرار دادند. روحش شاد و یادش گرامی باد با ذکر یک صلوات
لوح یادبود شهید اصغر هاشمیان در بهشت زهرا تهران
در مراسم یادبود مادر وحید هاشمیان هم یکی از همرزمان برادر شهید وحید هاشمیان گفت:” علی اصغر در آخرین پرواز می دانست دیگر بر نمی گردد و تا آخرین نفس برای آزادی مجاهدت کرد، قطعا این پرواز برادر بود که زمینه ساز پروازهای بلند برادر دیگر شده است تا وحید پرچم پرافتخار ایران عزیزمان را در دل اروپا به اهتزاز درآورد.”
ناشناس
تاریخ : ۲۹ - مرداد - ۱۴۰۰
فکر کنم امیر بودن نه سردار؟
بیات
تاریخ : ۲۳ - بهمن - ۱۴۰۰
یادش گرامی .وخدایا ما را شرمنده شهدا نکن .
ناشناس
تاریخ : ۲۳ - بهمن - ۱۴۰۰
یادش گرامی و همیشه جاودان.واز خدامیخواهم منو شرمنده شهدای عزیزمان نکند.